معرفی کشت
مقدمه
هلو بر خلاف نام علمي خود (Prunus persica) از چين منشا گرفته است نه از ايران. با اين وجود قبل از اينکه به اروپا معرفي گردد، براي مدت طولاني در خاورميانه کشت شده بود و احتمالا 100 سال قبل از ميلاد به ايران کنوني رسيده است. در چين، نام هلو در شعرهاي قرن دهم قبل از ميلاد ذکر شده است. اغلب ميوههاي هلو، گوشت ميوه زردي دارند، اما ارقام با گوشت سفيد نيز شناخته شده و داراي اهميت هستند. يکي ديگر از ويژگيهاي مهم ميوههاي هلو جدا بودن يا چسبيده بودن هسته به گوشت در زمان رسيدن ميباشد. که اغلب هلو و شليلهاي مناسب تازه خوري در گروه هسته جدا قرار ميگيرند. پژوهشگران بيان نمودهاند که مبدأ نام علمي هلو که persica (L) Batsch Prunus تلفظ ميشود به کشور ايران برميگردد و براساس اين باور لينه در سال (1758) براي نخستين بار اين گونه را (Amygdalus persica) نامگذاري کرد که در منطقه جغرافيايي خاورميانه واقع شده بود.
ميزان توليد در ايـران و جهان
نقشه مناطق عمده پراکنش کشت هلو و شليل در جهان در شکل زير نشان داده شده است
توليد جهاني هلو و شليل در سال 2014 در حدود 5/21 ميليون تن ميباشد. چين با توليد ساليانه 5/11 ميليون تن بزرگترين توليد کننده هلو ميباشد و پس از آن ايتاليا و اسپانيا به ترتيب با توليد 6/1 و 3/1 ميليون تن مقامهاي دوم و سوم جهان را به خود اختصاص دادهاند. يونان، فرانسه و ترکيه از ديگر توليد کنندههاي مهم هلو در اروپا هستند. ايران با توليد 500 هزار تن در مقام هفتم قرار دارد. مهمترين استانهاي توليد كننده هلو و شليل شامل: آذربايجان غربي، فارس، مازندران، گلستان، البرز، مرکزي، همدان و قزوين ميباشند.
متوسط عملکرد در ايران و جهان
ميانگين عملکرد هلو در کشورهاي پيشرفته نظير فرانسه حدود 23 تن در هکتار است در حاليکه اين عدد در ايران حدود 2/15 تن در هکتار ميباشد که نشان ميدهد عملکرد اين محصول در کشور از حد مطلوب فاصله دارد. بررسي دادههاي هلو از نظر عملكرد در هکتار در استانهاي مهم ميوهخيز کشور نشان داده که بدون در نظر گرفتن سطح زيرکشت، استانهاي البرز با 25 تن، تهران با 5/23 تن، اردبيل با 18 تن، اصفهان با 5/17 تن بيشترين ميزان عملکرد را به خود اختصاص دادهاند.
ارزش و خواص غذايي هلو و شليل:
گوشت هلو و شليل، داراي سلولزهاي نرمي است و کاملا هضم ميشود. مواد قندي و نشاستهاي آن به آساني هضم ميشود و معده به راحتي هضم آن را تحمل ميکند. به نظر ميرسد که مواد قندي هلو، ترشحات غدههاي هاضمه را تقويت ميکند و هضم غذا را آسان ميسازد. هلو سرشار از انواع ويتامينهاست به خصوص ويتامينهاي B1، B2 و A. اين ويتامينها به مقدار زيادي در پوست هلو تمرکز يافته است. شليل نيز، سرشار از ويتامينهاي C و A و بهترين ميوه براي افراد گرمازده است.
شليل در پيشگيري از بروز بسياري از بيماريهاي مزمن نظير سرطان، ديابت و بيماريهاي قلبي عروقي كه از مهمترين علل مرگ و مير هستند، موثر است. ويتامين C موجود در شليل اثرات مفيد در سلامت پوست، دندان و استخوان دارد. اين ميوه منبعي بسيار غني از بتاكاروتن است. بتاكاروتن با خاصيت آنتياكسيداني بسيار نيرومندي كه دارد و با ارتقاي سطح ايمني بدن از بروز بسياري از بيماريها جلوگيري ميكند. يكي ديگر از خواص بتاكاروتن، جلوگيري از بروز بيماريهاي قلبي ـ عروقي است. فيبر، ديگر تركيب قابل توجه در اين ميوه است كه سبب كاهش سرعت جذب برخي مواد مغذي به ويژه، قندها ميشود و در عين حال ميزان حساسيت به انسولين را نيز افزايش ميدهد
گياه شناسي
هلو گياهي از زير قلمرو رويان داران، شاخه شبه سرخسيان، قسمت دانه داران، زير قسمت نهادانگان، رده دولپهايها، راسته گلسرخيها، تيره گلسرخيان، زير رده پرونوئيد، جنس پرونوس، زير جنس آميگدالوس، با نام علمي (prunus persica) با پايه کروموزومي (8=n) با دوگان (ديپلوئيدها 16 =2x=2n) ميباشند.
تنه هلو ايستاده و صاف بوده و در سال اول داراي پوست سبز مايل به قرمز بوده و در سالهاي بعد به رنگ نقرهاي تيره تغيير مييابد. سيستم ريشه تا عمق 60-50 cm توسعه يافته و در زمان نونهالي ريشهها به رنگ سفيد- نارنجي بوده و در زماني که به سنين بالا ميرسد به رنگ نارنجي تيره تغيير مييابد، درخت هلو ميتواند 20 تا 30 سال عمر کند ولي عمر تجاري آن حدود 15-10 است. توليد ميوه از سال دوم و سوم شروع ميشود.
عادت باردهي
شاخههاي يکساله، سبز مايل به قرمز بوده و در سنين بالاتر به رنگ نقرهاي تيره در ميآيد. جوانهها در کنار برگها تشکيل ميشوند، هر گره معمولاً داراي سه جوانه است که دو جوانه گل جانبي و يکي از آنها رويشي بوده که در وسط واقع شده است. با تكميل شدن گردهافشاني، لوله گرده از خامه عبور نموده و با نفوذ به ميكروپيل تلقيح تخم صورت ميگيرد (محرك هورموني از جنين جوان در حال نمو و از ريزش ميوه جلوگيري كرده و باعث بزرگ شدن تخمدان و نسوج مجاور آن و تبديل به ميوه در حال نمو ميگردد. تشكيل ميوهها با پژمردگي گلبرگها و در بيشتر گياهان با ريزش پرچمها و كاسه گل همراه ميباشد و معمولاً در هلو 20-15% گلهاي باز شده به ميوه تبديل ميشوند. نخستين پيش شرط براي تشكيل مناسب ميوه، نمو به اصطلاح قوي جوانههاي گل است كه در طول پاييز سال قبل يا تابستان صورت ميگيرد و نياز به مقدار مشخصي از فتوسنتز و ذخيره ازت دارد. اين موضوع با نياز مهم ديگري يعني گستره درجه حرارت در طول دوره شكوفهدهي يا بلافاصله پس از آن به لحاظ حصول اطمينان از گرده افشاني كامل رشد لوله گرده و لقاح دنبال ميشود. شرايط ديگر مربوط به بعد از لقاح است. به عبارت ديگر زماني كه ميوههاي جوان در حال نمو به مقدار نسبتاً بالايي از مواد فتوسنتزي نياز دارند. چنانچه هر يك از اين عوامل تأمين نگردد تشكيل ميوه، اندك خواهد شد. اين بدان مفهوم است كه بلافاصله پس از شكوفهدهي بيشتر ميوههاي جوان خواهد ريخت.
تغذيه
يک باغ هلو با متوسط عملکرد 20 تن در هکتار از طريق برداشت ميوه، در حدود 83 کيلوگرم ازت خالص، 28 کيلوگرم فسفر خالص و 91 کيلوگرم پتاس از خاک باغ برداشت ميکند. علاوه بر اين، بخشي از مواد غذايي فوق، از طريق آبشويي از دسترس ريشه درختان هلو و شليل خارج ميشود. اين امر بدان معني است که باغدار بايستي جهت حفظ پايداري توليد، عناصر خارج شده از خاک توسط ميوه، برگ و آبشويي را در بهترين زمان مورد نياز و با بالاترين کارايي مصرف در اختيار درخت قرار داده تا باردهي مطلوب حاصل و طي سالهاي بعدي نيز اين باردهي حفظ شود. به اين دليل عناصر ضروري براي درختان هلو و شليل به دو گروه عناصر پرمصرف (نيتروژن، فسفر، پتاسيم، گوگرد، کلسيم و منيزيم) و عناصر کم مصرف شامل (آهن، روي، بور، منگنز، مس و موليبدن) گروهبندي ميشوند. از ميان عناصر پر مصرف سه عنصر نيتروژن، فسفر و پتاسيم به ميزان بيشتري مورد نياز است و به دليل آبشويي کمتر فسفر، پتاسيم و گوگرد امکان تامين بخشي از اين عناصر در فصل زمستان براي درختان هلو و شليل فراهم ميباشد. مابقي نياز درختان به اين عناصر و ساير عناصر غذايي پرمصرف و کم مصرف در طول فصل رشدي درخت از طريق مصرف به صورت کود آبياري و محلول پاشي بايستي تامين شوند. علاوه بر تامين عناصر غذايي، لازم است بستر لازم براي استفاده بهينه از عناصر غذايي در خاک فراهم شود. در مورد استفاده از کودهاي دامي، اين کودها بايد کاملا پوسيده باشند و با استفاده از روشهاي مناسب و بسته به نياز درختان در فصل پاييز و يا عمدتاً زمستان در اختيار درختان قرار گيرند. از طرف ديگر ميتوان بخشي از نياز خاک و گياه به مواد آلي را با استفاده از اسيدهاي هيوميکي با کيفيت بالا تأمين کرد و از حجم استفاده از کودهاي دامي کاست. تجربه سالهاي اخير حاکي از نقش مثبت اسيد هيوميک در بهبود شرايط رشد و باردهي درختان ميوه مختلف مانند هلو و شليل ميباشد. توصيه ميشود، به منظور انجام هرگونه توصيه كودي ابتدا آزمايشات خاك و برگ صورت پذيرد و با کارشناسان منطقهاي خبره و آشنا به شرايط محيط و کشت مشورت گردد.
آمادهسازي زمين
تهيه بستر
در صورت استفاده از چالکود، گودالها بايستي قبلا آماده شده باشند. زمان گودبرداري با زمان كاشت نهال در ارتباط است، بدين معني كه اگر موقع كاشت نهال در اواخر پاييز است ، چالهها بايستي در تابستان و اگر موقع كاشت نهال در زمستان است، چالهها بايستي در پاييز حفر شده باشند. ابعاد گودال بستگي به نوع خاك و اندازه ريشه دارد، ابعاد گودال بايستي به نحوي باشد كه ريشهها در موقع كاشت با ديواره تماس پيدا نكنند. درخاكهاي مرغوب گودالها ميبايستي فضايي بين 60 -30 سانتيمتر بيشتر از نوك ريشهها داشته باشند و اين فضا براي خاكهاي نامرغوب ميبايستي بيشتر در نظر گرفته شود. معمولا قطر چالهها بين30 تا 50 سانتيمتر ميباشد. عمق چالهها بستگي به عمق پراكنش ريشههاي درخت دارد. در عمل معمولا عمق40 تا 50 سانتيمتري مناسب ميباشد. همچنين ميتوان کودها را به شکل پخش سطحي در زير سايه انداز درخت براي بهبود شرايط همه نقاط خاک (Soil Bulk) استفاده نمود. براي اين منظور، ابتدا کودها به طور يکنواخت در زير سايه انداز درخت پخش ميگردد. سپس کودها به وسيله ادوات خاکورزي با لايههاي شخم مخلوط شده، اما در برخي مواقع کودها در سطح خاک باقي مانده و به وسيله آب باران و آبياري به منطقه انتشار ريشه در خاک منتقل ميشوند.
داشت
پس از انجام هرس ريشهها، نهالها در وسط چالههاي کاشت قرار گرفته و خاکي که قبلاً آماده گرديده است به آرامي در اطراف ريشه نهال ريخته شده و کوبيده ميشود تا محفظههاي هوا در حفرههاي داخل ريشه باقي نماند. کاشت نهال بايستي به طريقي انجام شود که محل يقه در بيرون از خاک قرار گيرد و محل پيوند 10 سانتيمتر بالاتر از سطح خاك باشد. بعد از کاشت، عمليات سربرداري از ارتفاع 120-80 سانتيمتري با برش مورب (45 درجه) انجام شده و محل برش با چسب باغباني پوشانيده شود.
شرايط اقليمي
درختان هلو در شرايط آب و هوايي با تابستانهاي گرم و زمستانهايي که فاقد يخبندانهاي طولاني مدت ميباشند، رشد مناسبي دارند. مقاومت هلو به سرما تا 20- درجه سانتيگراد بوده و ريشههاي آن سرماي 10- درجه سانتيگراد را تحمل ميکنند. هلو به سرماي ديررس بهاره حساس بوده و به گلهاي آن در 2- درجه سانتيگراد آسيب ميرسد. نياز سرمايي جوانههاي هلو براي اتمام استراحت، نسبت به ارقام مختلف هلو در حدود 1000-400 ساعت بين 4 تا 7 درجه سانتيگراد ميباشد. هلو در برابر گرماي تابستان، مقاومتر از سيب است و در تابستانهاي گرم ميوه ان مانند گلابی از کیفیت بهتری برخوردار می شود.
شرايط خاک
خاکهاي سنگين و مرطوب براي کشت هلو و شليل مناسب نبوده و اين درختان، طالب خاکهاي زهکشي شده با بافت لومي شني و شني لومي به عمق 5/1 متر ميباشند. نياز آبي هلو نسبت به ديگر ميوههاي هستهدار بيشتر بوده و در اواخر دوره رشد ميوه، اين نياز افزايش مييابد.
درختان هلو به موقعيت آفتابپذير، خاک مرطوب با زهکشي عالي و اسيديته 5/6-6 نياز دارند. ريشههاي هلو در برابر کمبود تهويه (O2) خاک بسيار حساس بوده و از غرقاب شدن به شدت صدمه ميبينند و براي بهترين رشد و محصولدهي به خاکهاي نسبتاً سبک (لومي شني) با عمق يک تا يک و نيم متر با زهکشي مناسب و مطلوب نياز دارند.
برداشت
زمان رسيدن ميوههاي هلو را ميتوان از روي شاخصهايي مثل تغيير رنگ گوشت ميوه از سبز به زرد، ميزان سفتي گوشت و تعداد روز از مرحله تمام گل و به طور دقيقتر «درجه ساعت واحد حرارتي» تعيين کرد. براي مصارف تازه خوري، تهيه آب ميوه و مربا بهتر است ميوهها به صورت کاملا رسيده، برداشت شوند، در اين حالت به دليل نازک بودن پوست ميوههاي هلو و شليل، بايد در زمان برداشت دقت زيادي به کار گرفته شود.
در صنايع تبديلي مخصوصا تهيه کنسرو و ارسال به نقاط دوردست بهترين زمان برداشت اين ميوهها زماني است که بافت ميوه هنوز کمي سفت است، اما تغيير رنگ در پوست ميوه قابل رويت باشد. شرايط انبارماني مناسب براي ميوههاي هلو و شليل شامل دماي 1-5/0 درجه سانتيگراد همراه با رطوبت نسبي 90-85 درصد است.
آفات، بيماريها و علفهاي هرز باغات هلو و شليل
آفات
- شته سبز هلو: اين آفت با نام علمي Myzus persicae يک نوع شته سبز رنگ و کوچک ميباشد که از مهمترين آفات درختان هلو به شمار ميرود. اين حشره در تابستان ظاهر شده و در اواخر فصل رويشي در شکاف پوست درختان تخمگذاري ميکند. خسارت اين آفت به صورت کاهش رشد درخت، پيچيدگي برگها و مرگ بافتهاي گياه بوده و همچنين ميتواند به عنوان ناقل ويروسهاي گياهي عمل کرده و از اين طريق نيز سبب خسارت گردد. اين آفت در تمامي نقاط ايران گزارش شده و هر ساله خساراتي را در باغات هلو ايجاد مينمايد.
- سرشاخهخوار هلو و بادام (Anarsia lineatella): يکي از آفات عمده باغات بادام و هلو است. اين آفت به ساير ميوههاي هستهدار هم حمله ميکند. سرشاخه خوار بادام در اولين و دومين مرحله لاروي عمدتاً در زير پوست ضخيم تنه در محل اتصال چوبهاي يک تا سه ساله زمستانگذراني ميکند. در خلال گلدهي و ريزش گلبرگها، سرشاخهخوارها از محل زمستان گذراني خارج ميشوند تا از برگهاي جوان و جوانهها تغذيه کنند كه در اين مرحله ميبايست با آنها مبارزه كرد.
بيماريها
- سفيدک سطحي: عامل آن قارچ Sphaerotheca pannosa var. Persica است و معمولا در هر جا كه هلو كشت ميشود اين بيماري نيز ديده ميشود. علاوه بر هلو به شليل نيز حمله ميكند. نشانههاي بيماري روي برگ در ابتدا بهصورت ايجاد لكههاي سبز كمرنگ و يا مايل به قهوهاي و در نهايت تشكيل بافت نمدي است. برگهاي پير به ندرت مورد حمله قارچ قرار ميگيرند. خسارت بيماري در حالتي كه به ميوه حمله ميكند فوقالعاده زياد است زيرا ارزش و بازار پسندي ميوه را بهطور محسوس کاهش ميدهد. روي ميوه لكهها گرد هستند. اگر ميوه سبز باشد لكه سفيد رنگ و اگر ميوه متمايل به قرمز رنگ باشد لكه زرد چركين به نظر ميرسد. قسمتهاي لكهدار ميوه سفت و سخت شده و از رشد طبيعي باز ميماند. سرشاخههاي مبتلا به قارچ باريك و ضعيف مانده وجوانههاي آنها كوچك ميشود.
- پيچيدگي برگ هلو: عامل اين بيماري قارچ (Taphrina deformans) ميباشد. اولين نشانههاي بيماري در بهار به شکل لکههاي زرد يا متمايل به قرمز روي برگهاي درحال رشد بروز ميکند. محل اين لکهها در برگ به تدريج کلفت و چين خورده شده و سرانجام موجب پيچيدگي برگ ميشود. برگهاي بيمار ممکن است زود هنگام بريزند و اگر روي درخت باقي بمانند، در مواردي که بيماري شديد باشد، به رنگ قهوه اي تيره در ميآيند. تشکيل ميوه روي درختان بيمار کاهش پيدا کرده يا متوقف ميشود. ميوهها به ندرت آلوده ميشوند اما درصورت ابتلا به بيماري، لکههاي نامنظم برجسته چيندار متمايل به قرمز روي آنها بهوجود ميآيد. ميوههاي آلوده به طور طبيعي رشد نکرده و ميريزند.
- شانکر باکتريايي: يکي از بيماريهاي شايع در درختان هلو است که عامل آن باکتري Pseudomonas syringae ميباشد. مهمترين علامت بيماري به صورت شانکر و توليد انگم (صمغ) روي شاخهها، تنه و گاه ميوههاي آلوده مشاهده ميگردد. نواحي آلوده کمي فرو رفته و تيرهتر از بخشهاي سالم هستند. شانکرها بيشتر در پاييز و زمستان ايجاد شده و در اوايل بهار کاملاً مشهودند. آلودگي و انهدام جوانهها در مرحله گلدهي درخت کاملاً محسوس است. به گونهاي که گلهاي درختان بيمار در مقايسه با گلهاي درختان سالم بسيار کمتر هستند. در شرايط مناسب گلهاي درخت به شدت آلوده ميشوند. لکهها روي برگ و ميوه به رنگ قهوهاي تا بنفش هستند. لکهها به مرور خشکيده، حالت چوب پنبهاي پيدا کرده و ممکن است حالت غربالي نيز پيدا کند. روي ميوه لکهها قهوهاي شده و صمغ زلالي از آنها خارج ميشود.
- بيماري غربالي (Shot hole): عامل اين بيماري قارچ Stigmina carpophila است. زماني که شرايط آب و هوايي در فصل بهار بيش از حد باراني باشد، اين بيماري بيشترين خطر بالقوه را نشان داده و گسترش مييابد و باعث ايجاد خسارت به برگها ميشود كه در ادامه ميتواند در اوايل فصل منجر به ريزش شديد برگها و ميوهها شود.
علفهاي هرز
کنترل علفهاي هرز در باغهاي هلو و شليل به روش تلفيقي انجام ميشود. از روش مکانيکي براي مبارزه با علفهاي هرز يكساله استفاده ميشود كه شامل كولتيواتور زني در بين رديفها ميباشد. همچنين از روش شيميايي براي مبارزه با علفهاي باريک برگ و پهن برگ يکساله، چند ساله و دايمي ميتوان استفاده نمود كه بسته به نوع علف هرز و ميزان رشد آن ميتوان از علفکشهاي مناسب (اعلام شده از طرف سازمان حفظ نباتات) استفاده کرد.
از گونههاي مختلف علفهاي هرز باغات هلو ميتوان به مورد زير اشاره نمود:
علفهاي هرز پهن برگ باغات هلو و شليل:
- تاج خروس وحشي (Amaranthus Spp)
- پيچک صحرايي (Convolvulus arvensis)
- اسفناج وحشي (Atriplex hastate)
- کنگر وحشي (Cirsium arvense)
- علف خرس يا کاتوس (Cynanchum acutum)
علفهاي هرز باريک برگ باغات هلو و شليل:
- مرغ (Cynodon dactylon)
- ارزن وحشي (Setaria viridis)
توصیه تغذیه
جهت تغذیه در کشت هلو، جدول تغذیه ذیل پیشنهاد می شود.
ملاحظات اختصاصی:
- از اختلاط این محصولات با ترکیبات قلیایی و مشتقات گوگرد اجتناب شود
- در صورت نیاز به اختلاط هر کود با سایر کودها ، آفت کشها و یا هر ترکیب دیگری، حتمأ تست اختلاط و آزمایش در سطح محدود قبل از استفاده در سطح وسیع؛ انجام شود.
- از تأمین منظم و یکنواخت کود در طول زمان آبیاری اطمینان حاصل شود.
- محلول پاشی در هوای خنک (صبح زود و یا نزدیک غروب آفتاب) انجام شود.
ملاحظات عمومی:
- از اختلاط این محصولات با ترکیبات قلیایی و مشتقات گوگرد اجتناب شود
- در صورت نیاز به اختلاط هر کود با سایر کودها ، آفت کشها و یا هر ترکیب دیگری، حتمأ تست اختلاط و آزمایش در سطح محدود قبل از استفاده در سطح وسیع؛ انجام شود.
- از تأمین منظم و یکنواخت کود در طول زمان آبیاری اطمینان حاصل شود.
- محلول پاشی در هوای خنک (صبح زود و یا نزدیک غروب آفتاب) انجام شود.
جهت مشاهده اطلاعات کالا، بروی نام کالا در جدول کلیک نمایید
*چنانچه قصد مصرف نوتریتک روی با این کالا در همین مراحل را داشتید دز نوتریتک روی را 1.5 در هزار بگیرید
توصیه آفت کش ها
جهت مبارزه با آفات، بیماری ها و علف های هرز در کشت هلو، جدول آفت کش های ذیل پیشنهاد می شود.
- با توجه به شرایط آب و هوایی مختلف و نحوه کاشت و داشت، توصیه می گردد قبل از مصرف کالا در سطح وسیع، آزمایش در سطح محدود انجام گیرد.
- در صورت استفاده نادرست و خارج از توصیه های ذکر شده در لیبل و بروشور کالاها، مسئولیتی متوجه شرکت تولیدکننده و واردکننده نمی باشد.
- تکرار مصرف، بسته به نیاز گیاه میباشد.
جهت مشاهده اطلاعات کالا، بروی نام کالا در جدول کلیک نمایید
نام کالا | روش مصرف | دز مصرف |
---|---|---|
80 Petroleum Oil | روغن امولسیون شونده 80 | محلول پاشی | 5/1 درصد زمستان قبل از تورم جوانه |
Bordeaux Mixture | بردومیکسچر | محلول پاشی | 8-5 لیتر در هکتار |
101 Foliar Soap | صابـون محلـول پـاشـــی 101 ** | محلول پاشی | شستشوی درخت و کاهش جمعیت آفت 2در هزار |
301 Surfactant | سورفکتانت 301 *** |
**صابـون محلـول پـاشـــی 101: همراه با آفت کش ها و کودهای محلول پاشی با دز 1 در هزار و جهت شستشوی گیاه و کاهش جمعیت آفات با دز 2 در هزار
***سورفکتانت 301: در تمامی محلول پاشی ها همراه با آفتکش ها و کودها، قابل توصیه و مصرف می باشد ( دز مصرف 250 سی سی در هزار)
کمبودها